با بیمه مرا بیم جهان نیست...

شايد خبر خوشي در راه باشد يا يك موفقيت كاري، شايد هم... من هم از اين قاعده مستثني نيستم. شايد اين آخرين روز زندگي من باشد، پس بايد در همين خطوط رسالتم را به اتمام برسانم و هرآنچه را كه مي‌دانم تا زندگي شما را بهتر كند برايتان بگويم. شايد هم نه، شايد امروز آخرين روز زندگي شما باشد و ديگر فرصتي براي نجات آرزوهاي كساني كه دوستشان داريد، نداشته باشيد. پس اين مطلب را از دست ندهيد...

سال‌ها پيش وقتي ايراني‌ها از كل صنعت بيمه فقط تأمين اجتماعي را مي‌شناختند و حتي بيمه اتومبيل هم به اندازه امروز خواستار نداشت؛ حرف بيمه عمر كه به ميان مي‌آمد، همه فكر مي‌كردند بيمه عمر «چيزي» است براي از ما بهتران و فقط كساني كه خيالشان از صورتحساب‌هاي سر‌ماه آسوده است و هيچ نگراني‌اي بابت آينده ندارند سراغ آن مي‌روند تا كلكسيون اجناس لوكس‌شان تكميل شود اما بيمه عمر مختص آدم‌هاي بالاي شهر نيست بلكه همه براي روز مبادا به آن احتياج دارند؛ روز مبادايي كه شايد همين فردا باشد.

    ميثاق مشترك يكپارچه كاركنان و نمايندگان بيمه پارسيان كسب رضايت كليه ذينفعان بالاخص رضايت مشتريان گرانقدر است. شعار راهبردي "هميشه حق با مشتري است" را نصب العين خود قرار داده و تجلي واقعي مشتري مداري و تكريم ارباب رجوع را به نظاره بنشينيم. هادي اويار حسین

حتما همه ما خانواده‌هايي را ديده‌ايم كه بعد از فوت سرپرست، فرزندانشان براي تأمين نيازهاي خانواده ترك تحصيل كرده و از آرزوهايشان دست كشيده‌اند يا مادراني كه پس از فوت همسرشان مجبور به كار كردن در بيرون از خانه شده‌اند. مردان خانواده دوست ايراني، حاميان خوبي براي خانواده خود هستند اما براي دوران نبودنشان در ميان خانواده، راه حلي سراغ ندارند. اينكه چه‌كسي نيازهايشان را برآورده مي‌كند؟ اشك كودكان و همسرانشان از سختي و نداري را چه‌كسي پاك خواهد كرد؟ درصورتي كه با پس‌انداز مبلغ اندكي مي‌توانند بارهاي سنگيني را از دوش اطرافيانشان بردارند و خير 2 دنيا را براي خودشان بخرند.

با بیمه مرا بیم جهان نیست

این تبلیغ من را یاد یکی از پست های وبلاگ مربوط به ست گادین انداخت. بلاگ او کوتاه است و هر روز به روز می شود. به بهانه روز بیمه خواستم آن را باز نشر کنم.

    موضوع بلاگ: نوع دیگری از خدمات مشتریان

    یک بخش خدمات مشتریان انفعالی همیشه منتظر می ماند تا چیزی خراب شود. ما این وظیفه را به مشتری واگذار می کنیم که پس از برخورد با مشکل به ما مراجعه کند و بعد از گذشت مدت زمانی خاص سعی می کنیم مشکلشان را برطرف کنیم که البته به ندرت آن چیزی که مشتری می خواهد رخ می دهد.

    هزینه کدام بیشتر است، پیشگیری یا غرامت؟!

    آیا افرادی در تیم ما قبل از پیش آمدن مشکلی برای مشتری از او حمایت می کنند؟ فرایندی که در آن بیشتر مشکلات و سرخوردگی ها اصلا اتفاق نیفتد، و دیگر حتی نیازی به تعمیر نداشته باشیم...

    آیا روشی موثرتر از این که خدماتی را ارائه کنیم که قلب مشتریان را نشکند برای تعامل با آنها وجود دارد؟


بارها وقتی مشکلی در جابجایی مرسولات پستی پیش می آید به این فکر می کنم هزینه خسارت بیشتر است یا سرمایه گذاری برای پیشگیری از حادثه؟

در صنعت بیمه نیز داستان به همین شکل است. همیشه فکر می کنیم بهترین بیمه یا کارگزار بیمه، شرکتی است که پس از وقوع حادثه بهترین پوشش بیمه را ارائه می دهد. اما به نظر می رسد که بهترین روش برای حل مشکلات بیمه ای، همانطور که پست وبلاگ «ست» می گوید، جلوگیری از رخداد یک مشکل است.

بیمه گزار با این کار قبل از وقوع حادثه به کمک بیمه شده می آید. این مسیری است که صنعت بیمه در جهان در حال حرکت به سوی آن است. شرکت های اینشورتک با استفاده از راهکارهای نوآورانه و فناورانه‌ای که با هدف افزایش بهره‌وری و صرفه‌جویی بیشتر در صنعت بیمه طراحی شده‌اند یکی از مثالهای این روش پویشگرانه است. بسیاری از آنها اینترنت اشیاء را وارد صنعت بیمه کرده‌اند و تلاش کردده‌اند با فناوری‌های جدید مشکلات مشتریانشان را کاهش دهند. آنها با استفاده از داده های فراوان حاصل از تجربیات قبلی حتی قبل از وقوع حادثه به بیمه شونده هشدار می دهند.

کمک به مشتریان و شناسایی و بهبود اثرات ناشی از زیانها به استخدام و آموزش افراد مناسب و داشتن ابزار و انگیزه لازم برای انجام کار نیازمند است. این کار با رهبری و مدیریتی آغاز می شود که اهمیت سرمایه گذاری در آموزش را درک می کند و آموزش نیروها را تنها یک هزینه اضافی نمی داند. مدیریتی که اهمیت داشتن سیستم های پایدار، اما انعطاف پذیر را می فهمد و به برقراری ارتباطات موثر با مشتری اهمیت می دهد.


پ.ن: عکس از استوری اینستاگرام شرکت تی نکست از شرکتهای خواهر هلدینگ فاخر است که به مناسبت روز بیمه ارائه شده است.

البته در این تصویر چند نکته دیده می شود. در نگاه اول شاید فیل تصویری از یک شرکت بیمه برای این ماشین باشد و پس از کمی تامل این احتمال به ذهن می رسد که خود فیل خطری برای خودرو باشد و از طرفی دیگر بخاطر جهت ایستادن فیل و خودرو شاید به ذهن خطور کند، همین فیل مانع رشد و حرکت خودرو باشد!

اما از آنجا که تصویر، تصویر جالب توجهی است نظر من را بخود جلب کرد و شاید باعث شد این نوشته را با خوانندگان به اشتراک بگذارم. به هرحال دیکته نانوشته خطا ندارد و خلاقیت تیم محتوای این استارت آپ نوپا قابل قدردانی است